سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام همراه مجازی...


    یادت می آید چند ماه پیش را؟ شب قدر را میگویم

    فضای مجازیمان پر بود از غزل و دوبیتی و دلنوشته که خدای خوبم بنده ات پشیمان برگشته.. قبولش کن..توبه میکند..و...

    یادت می آید چه عهدها بستیم؟

    قرار بود خدایی شویم!

    قرار شد یادمان نرود خدا همیشه به قول بعضی ها آنلاین است..

    قرار شد همان شویم که می خواهد..


    همراه مجازی ام چه خبر از عهد و پیمانت ؟ هنوز پابرجاست؟ یا همچو من شکسته ای و از نو بسته ای؟؟؟


    راستی چه خبر از خواهر و برادرهایِ مجازیت؟

    حاجی و حاج خانم هایت را هر روز صبح بخیر می گویی؟

    عیبی ندارد، او که مرا نمی شناسد ! اصلا نمی داند خانم هستم، قصد بدی هم که نداریم!

    یک سوال است دیگر، تازه سوال دینیست حالا شکلک لبخند داشته باشد چه می شود مگر؟

    اگر با گل و بلبل جوابش را نگویم پیش خود فکر میکند شعورم همین قدر است، زشت می شود!

    ای بابا سخت نگیر فضای مجازی است و همین تشویق ها!

    و..

    و..

    و..


    آشنا بود، نه؟ همان توجیهاتی که روزانه می آوریم و انگار باورمان نمیشود نا محرم نامحرم است مجازی و حقیقی ندارد...


    مجازیست دیگر ، کسی کسی را نمی شناسد

    خب اگر نمیشناسد مثلا نوشته من تشویق نشود چه می شود؟

    دیگران را با گل و لبخند و استیکرهای جورواجور تشویق نکنم حقوق ماهانه ام قطع میشود؟

    چواب سلام تک تکشان را نگویم عذاب الهی نازل می شود؟

    شب بخیر نگویم ، ادبم قضا میشود؟


    چقدر غرق در فضایی شده ایم که نه معلوم است ره به کجا میبرد نه می دانیم چه چیز نصیبمان می شود!!!

    واقعا بشر موجود عجیبیست..


    این که خوب است

    وای به حالمان اگر گروه پر باشد از شیطان صفتان!!!!!!!!!!!

    می دانستی دیدن هر عکس و استیکری را که نباید دید چه به روزمان می آوررد؟

    همراه مجازی که به هر گروهی سرک میکشی، چه خبر از نمازهایت؟

    در نمازت خم ابروی کدام یار است که چنین با عجله سلام میدهی ؟

    راستی بلا بدور دیگر در نماز جمعه پیدایت نمی شود!

    آن عکس ها و پیام ها مزاحم نماز صبحت نمی شوند؟


    بگذریم این رشته سر دراز دارد..


    فقط یادش بخیر آن روزهایی که با چله ی دعای توسل و زیارت عاشورا سپری می شد..

    یادش بخیر پنج شنبه و اشک و دعای کمیل..

    چه ختم قرآن ها و صلوات هایی که از بس پیاپی بود حتی گمان نمی کردیم روزی آنقدر بیخیالشان شویم که برایمان آرزو شوند..


   همراه مجازی میدانم خواندن این نوشته حوصله خیلی هاتان را سر میبرد عذرخواهم

    فقط یادمان باشد

 

خدایِ مهربانِ فضایِ مجازی و حقیقی یکیست...





تاریخ : جمعه 94/6/13 | 12:45 عصر | نویسنده : عبدی | نظر

    هفته ای چند بار می رفتیم حرم..

    مقید بود حتما هربار که حرم می ریم آب خوردنش فراموش نشه


    شیوه آب خوردنش هم جالب بود

    یه لیوان خودش بر می داشت یکی هم می داد به من


    لیوان ها که پُرِ آب می شد

    لیوان خودش رو به من می داد و لیوان منو ازم می گرفت

    می گفت: حالا بنوشیم...


    دفعه اول که این کارو کرد تعجب کردم، گفتم آخه این چه کاریه؟

    گفت:

    در حدیثی حضرت جبرئیل فرمودند:

    به دو دلیل دوست داشتم انسان آفریده بشم

    اول: بخاطر شرکت کردن در مراسم عزاداریِ امام حسین/علیه السلام/

    دوم: آب دادن به دیگران/به تعبیری سقا بودن/


    خب ما هم اینجوری هم آب خوردیم هم ثواب سیراب کردن یه مومن رو بردیم


    لبخند زدم و گفتم:

    ای طلبه زرنگ...





 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




تاریخ : پنج شنبه 94/6/12 | 6:4 عصر | نویسنده : عبدی | نظر


  • paper | تک تاز بلاگ | قیمت دلار