سفارش تبلیغ
صبا ویژن

...هم تشکر، هم انتقاد...

 

سلام.

فکر کنم دو روزی میشه که دارم فکر میکنم از کجا شروع کنم به نوشتن

فضای اینجا رو شرح بدم؟

از خاطراتم بگم؟یا....؟؟؟


تا اینکه به ذهنم رسید یه جریان جالبی رو تعریف کنم...

حدود دوهفته از جنایت ظالمانه آل سعود میگذره

روزهای اولی که این اتفاق افتاد و تعداد زیادی از مسلمانان طی این عمل قبیحانه در منا جون خودشون رو از دست دادند اعتراضات در سراسر کشور شروع شد

خب همه دلخون و ناراحت بودیم

این رو که تعریف میکنم هم به قصد تشکر از مدیریت حوزه مونه گرچه بعید میدونم هیچ وقت این مطلب رو بخونن و هم جنبه انتقاد داره از حوزه های آقایون خصوصا حوزه علمیه فیضیه...

در قم عموم اعتراضات به فیضه ختم میشه البته ختم که نه بیشتر بصورت تجمع هست که تجمع هم همونجا صورت میگیره

راستش روزهای اولی که اومده بودم قم /متاسفانه حضور ذهن ندارم دلیلش چی بود ولی یادمه/ یه اتفاقی افتاده بود و قرار بود همه کشور اعتراض کنن

ما هم خوشحال که خوبه شرکت میکنیم و معترض میشیم و... خب اولین اعتراضی بود که دور از خانواده داشتیم شرکت میکردیم

گفتن محل تجمع فیضیه است

از طرف حوزه سرویس رفت و برگشت آماده شده بود

دوساعت آخر کلاس ها تعطیل شد و راهی شدیم حدود 10 اتوبوس از حوزه ما حرکت کرد

باورش برام سخت بود، آقایون داخل حوزه بودن و ما /یعنی خانم ها/ بیرون؛ همونجایی که معروفه به بازار شیخان

زوّار میومدن ، میرفتن ، یه نگاه مینداختن

یه عده بانو با اون وقار و صلابت در یه مکان باز...


یک دوبار دیگه هم پیش اومد که به سلامتی دولت آقای روحانی مجبور به اعتراض و تجمع شدیم

راستش هر دفعه میموندم که تکلیفمون چیه؟؟؟

از یه طرف حوزه میخواست بچه ها رو ببره

از یه طرف خود من شخصا بهم برمیخورد که آقایون در یک محیط بسته باشن و خانم ها ....


خلاصه امسال هم بی کفایتی و ظالم بودن آل سعود مردم رو مجبور به شرکت در تجمع کرد

خب ما هم منتظر بودیم کلاس ها رو تعطیل کنن که در تجمع شرکت کنیم که اعلام کردن

کلاس ها برقراره و برنامه رفتن به تجمع از سوی مدیریت رد شده

عده ای که بهتره بگم اکثرا ناراحت بودن که آخه قضیه به این مهمی چرا نباید بریم و ....؟؟؟

بعضی از بچه ها رفتن پیش مسئولین ولی نظر مدیر تغییر نکرد


راستش من از این جهت که قرار نیست بریم جلوی فیضیه و اون شرایط رو تحمل کنیم نه تنها ناراحت نبودم که  خوشحالم بودم

و به دوستامم گفتم شک نکنید آقای هاشمیان فکر دیگه ای دارن

شب متوجه شدیم که فردا یکشنبه 94/7/5 قراره در ساعت جلسه اخلاق عمومی  همین جا یعنی در حوزه خودمون اعتراضمون رو اعلام کنیم

بعضی ناراحت بودن که ای بابا اینکه نشد اعتراض ، هرکی تو خونه خودش و ...

ولی من بازم مطمئن بودم که حتی اگه تجمع خوبی هم نشه از رفتن به اون محل بهتره..


و اما فردا


همیشه جلسه اخلاق در حسینیه امام خمینی /رحمة الله علیه/ برگزار میشد

اما این بار حیاط آموزشگاه رو فرش کرده بودن

کلی عکاس و خبرنگار و فیلمبردار اومده بودن که تجمع ما رو بازتاب رسانه ای بدن

سخنران جلسه هم حجة الاسلام سعیدی/امام جمعه قم/ بودن


و ما بانوان معترضی بودیم که هم تجمع کردیم هم تنفرمون رو از آل سعود فریاد زدیم و هم این حرکت زشت رو محکوم کردیم

و از همه مهم تر ما در منزل خودمون بودیم و دیگران برنامه ریزی کردن که بیان و انتشار بدن اعتراضمون رو

به این حرکت میگن حفظِ  وقارِ بانویِ مسلمانِ ایرانی


از شادی در پوست خودم نمیگنجیدم که آقای هاشمیان چنان قشنگ و زیبا تدبیر کردن که دخترانشون بهترین تجمع و اعتراض رو داشته باشن


گل تقدیم شمابابا هاشمی واقعا ازت ممنونمگل تقدیم شما




تاریخ : پنج شنبه 94/7/16 | 12:0 صبح | نویسنده : عبدی | نظر


  • paper | تک تاز بلاگ | قیمت دلار